شامگاه روز پنج شنبه 22 سپتامبر 1988 در ایستگاه قطار شهری شیکاگو در حضور جمعی از مردم، زنی مورد تجاوز قرار گرفت. گزارش کوتاهی از این حادثه، بر اساس گفته های پلیس در روز جمعه در روزنامه نیویورک تایمز روز یکشنبه به چاپ رسید. نکته شایان توجه در آن گزارش، این بود که هیچ کس برای کمک به قربانی از جای خود حرکت نکرد، با وجود آن که این تجاوز در ساعتهای پر رفت و آمد روز انجام شد. فریادهای زن بی پاسخ ماند. به طوری که کارآگاه دیزی مارتین بیان کرده «چندین نفر به آن صحنه می نگریستند و زن از آنها کمک خواست، اما هیچ کس پاسخی نداد.»
این جملات را «کوک» در مقدّمه کتاب خود آورده است. اتفاقی که باعث شد او بعدها کتاب معروفش را بنویسد و حالا کتاب او یکی از مهمترین منابع در موضوع امر به معروف و نهی از منکر است. «مایکل کوک» شرقشناس و اسلامشناس انگلیسی-آمریکایی است که در سال 1340 در انگلستان متولّد شد. وی متفکّری بود که در مورد مشکلات اجتماعی جامعهی خود دغدغه داشت و در عین حال به مطالعهی جوامع شرقی و خصوصاً جوامع اسلامی میپرداخت. «اسلام، بر عکس، نام و تعالیمی ویژه برای چنین وظیفهی اخلاقی گستردهای دارد. نام آن امر به معروف و نهی از منکر (سفارش به کار نیک و بازداشتن از کار زشت) ... است.» وی تصمیم میگیرد برای معرّفی این فریضه به جامعهی غربی نتایج 15 سال تحقیق خود را به صورت کتابی با نام «Commanding Right and Forbidding Wrong in Islamic Thought» منتشر کند. کتاب وی هماکنون به فارسی ترجمه شده و توسط بنیاد پژوهشهای آستان قدس رضوی به چاپ رسیده است...
* * *
خداوند در آیهی 110 سورهی آل عمران خطاب به مسلمانان می فرماید: «شما بهترین امّتی بودید که به سود انسانها آفریده شدهاید؟ (چرا که) امر به معروف و نهی از منکر میکنید و به خدا ایمان دارید و اگر اهل کتاب (به چنین برنامه و آیین درخشانی) ایمان آورند، برای آنها بهتر است (ولی تنها) عدّهی کمی از آنها با ایمانند؛ و بیشتر آنها فاسقند.»
در این آیه دلیل برتری امّت اسلامی بر سایر امّتها وجود فریضهی امر به معروف و نهی از منکر در میان آنها ذکر شده است. یعنی بهترین امّت بودن با شعار به دست نمیآید، بلکه با ایمان و امر به معروف و نهی از منکر به وجود میآید. (ترجمه تفسیر المیزان، مجمع البیان، راهنما نور) همچنین خداوند متعال در این آیه امر به معروف و نهی از منکر را بر ایمان به خود مقدّم شمرده است، چون کسی که امر به معروف و نهی از منکر نمیکند، در ایمان خود نیز استوار نیست. (ترجمه تفسیر المیزان) هم چنین خداوند متعال در همین سورهی آلعمران و در آیه 21 می فرماید: «کسانی که نسبت به آیات خدا کفر میورزند و پیامبران را به ناحق میکشند و (نیز) مردمی را که امر به عدالت میکنند، به قتل میرسانند، به کیفر دردناک (الهی) بشارت ده.» در این آیه نام کسانی که به عدالت دعوت میکنند در ردیف انبیا برده شده است و کیفر کسانی که آمران و ناهیان را به قتل میرسانند مانند کسانی است که پیامبران را به قتل میرسانند. (تفسیر نور) طبق این آیه در شرایطی اظهار حق لازم است، حتّی اگر به قیمت شهادت تمام شود.(تفسیر نور) همچنین بحث قتل آمران و ناهیان بعد از کفر به خداوند مطرح شده است که نشاندهندهی خطرناک بودن موضوع است. در این آیه، عذاب دنیوی و اخروی سزای کسانی شمرده شده است که با انبیا، آمران و ناهیان به مقابله بپردازند و آنها را به قتل برسانند.(ترجمه تفسیر المیزان) خداوند متعال با تشدید عذاب بر کسانی که مانع از انجام کار آمران و ناهیان میشوند، از آمران و ناهیان حمایت کرده است. (جامع البیان فی تفسیر القرآن) امّا جالبترین نکتهی این آیه این است که خداوند در آن به کافران و قاتلان پیامبران و همچنین قاتلان آمران به معروف و ناهیان از منکر بشارت عذاب میدهد، در حالی که معمولاً بشارت برای پیش آمد و خبرهای خوش به افراد به کار میرود، امّا در اینجا ایشان را بشارت به عذاب دردناک الهی میدهد که جای بسی تأمّل است...
در قرآن آیاتی که اشاره به امر به معروف و نهی از منکر میکنند بسیار است. روایات هم در این باره بسیارند. پیامبر مکرّم اسلام (ص) میفرمایند: «گروهی هستند که نه پیامبرند و نه شهید ولی مردم به مقام آنها که به خاطر امر به معروف به دست آوردهاند غبطه میخورند.» ایشان همچنین میفرمایند: «هرگاه (مردم) امر به معروف و نهى از منکر نکنند، و از نیکان خاندان من پیروى ننمایند، خداوند بدانشان را بر آنان مسلّط گرداند و نیکانشان دعا کنند امّا دعایشان مستجاب نشود.» ایشان همچنین میفرمایند: «تا زمانى که مردم امر به معروف و نهى از منکر نمایند و در کارهاى نیک و تقوا به یارى یکدیگر بشتابند در خیر و سعادت خواهند بود، اما اگر چنین نکنند، برکتها از آنان گرفته شود و گروهى بر گروه دیگر سلطه پیدا کنند و نه در زمین یاورى دارند و نه در آسمان.» حضرت علی(ع) در نهجالبلاغه میفرمایند: «همه کارهای خیر و حتّی جهاد در راه خدا در برابر امر به معروف و نهی از منکر چون قطرهای است در دریای عمیق.» حضرت امام محمدباقر(ع) درمقام شکایت میفرمایند: «افرادی هستند که اگرنماز، ضرری به مال یا جانشان بزند آن را ترک میکنند. همانگونه که امر به معروف و نهی از منکر را که بزرگترین و شریفترین واجبات است به همین خاطر رها میکنند.» ایشان همچنین میفرمایند: «امر به معروف و نهى از منکر راه و روش پیامبران و شیوه صالحان است و فریضه بزرگى است که دیگر فرایض به واسطه آن بر پا مى شود، راه ها امن مى گردد و درآمد ها حلال مىشود و حقوق پایمال شده به صاحبانش برمى گردد، زمین آباد مى شود و (بدون ظلم) حق از دشمنان گرفته مى شود و کارها سامان میپذیرد.»
* * *
امر به معروف و نهی از منکر بزرگترین فلسفهی حماسه خونین کربلا است. سیدالشّهداء در وصیتی که به برادرش محمّد حنفیه نوشته است، میفرماید: «من از روى خود خواهى و خوشگذرانى و یا براى فساد و ستمگرى قیام نکردم، من فقط براى اصلاح در امّت جدّم از وطن خارج شدم. میخواهم امر به معروف و نهى از منکر کنم و به سیره و روش جدّم و پدرم على بن ابیطالب عمل کنم.» سیدالشّهدا از مرگ نترسید. بلکه مرگ در راه حق را جز سعادت نمیدانست. ایشان بعد ازرسیدن خبر شهادت مسلم میفرمایند: «آیا نمیبینید به حق عمل نمیشود؟ آیا نمیبینید قوانین الهی پایمالمیشود؟ آیا نمی بینید این همه مفاسد پیدا شده و احدی نهی نمیکند و احدی هم بازنمیگردد؟ در چنین شرایطی یک نفر مؤمن باید از جان خود بگذرد و لقاء پروردگار را در نظر بگیرد.» حضرت امام خامنه ای(مد) در این مورد می فرمایند: «بدیهی است که حسین بن علی علیهالسّلام، اگر در مدینه می ماند و احکام الهی را در میان مردم تبلیغ و معارف اهل بیت رابیان می کرد، عدّهای را پرورش میداد. امّا وقتی برای انجام کاری به سمت عراق حرکت می کرد، از همه این کارها باز می ماند: نماز مردم را نمی توانست به آن ها تعلیم دهد؛ احادیث پیغمبر را نمی توانست به مردم بگوید؛ حوزه درس و بیان معارف او تعطیل می شد و از کمک به ایتام و مستمندان و فقرایی که در مدینه بودند، می ماند. این ها هر کدام وظیفهای بود که آن حضرت انجام می داد. اما همه ی این وظایف را، فدای وظیفه مهم تر کرد. حتّی آن چنان که در زبان همه مبلّغین و گویندگان هست، زمان حجّ بیتا... و در هنگامی که مردم برای حج می رفتند، این، فدای آن تکلیف بالاتر شد.»
* * *
حالا با این همه اهمّیتی که امر به معروف و نهی از منکر دارد، وظیفه ی امروز جریان مؤمن، انقلابی و حزب اللهی چیست؟ پیروی از ولی در همه موارد راهنما و راهگشاست. حضرت امام خامنه ای(مد) پیرامون اهمّیت فریضه ی امر به معروف و این پرسش که چرا تا به امروز دشمن نتوانسته است مویی از سر ملّت کم کند، می فرمایند: «این گونه است که می شود کشور حفظ شود؛ با امر به معروف و نهی از منکر.» ایشان هم چنین در جای دیگری می فرمایند: «شما می توانید در مقابل قدرت های متّکی بهزور قدبرافرازید؛ مشروط به اینکه با همه ی وجود، پای احکام نجات بخش اسلام و تبعیت از احکام قرآنی بایستید و بی هیچ رودربایستی و بی هیچ ملاحظه از کسی، در این راه و صراط مستقیم حرکت کنید. آنوقت است که خوب می توانید ایستادگی کنید. این درسی است که اسلام به ما داد. این درسی است که امام بزرگوار، بعد از چهارده قرن، با منش و حرف های خود به ما آموخت. علاج، این است. بی دلیل هم نیست که با امام اینقدر دشمن بودند. هنوز هم با جمهوری اسلامی و با پرچم اسلام که در دست جمهوری اسلامی است، دشمنی می کنند؛ ولی با پرچم اسلام در دست آدم های سازشکارِ وابسته و متعلّق به خودشان، هیچ کاری ندارند. از آن ها هیچ واهمهای ندارند، هیچ ترسی ندارند، هیچ ملاحظهای ندارند و هیچ دشمنی ای ندارند. امّا با جمهوری اسلامی چرا. با شخصیت هایش هم دشمنند، با ملّتش هم دشمنند، با دولتش هم دشمنند، با رئیسجمهورش هم دشمنند، با مجلسش هم دشمنند، با احکام قضایی و مسؤولین قضایی اش هم دشمنند. با هر چه که این نظام را سرِپا نگهمی دارد، دشمنند. حتّی با شعارهای شما هم دشمنند. آن ها شعار امر به معروف و نهی از منکر را تمسخر می کنند؛ شعار حزباللّهی گری را تمسخر می کنند و شما را متّهم می نمایند. امّا حقیقت این است که همان امر به معروف و نهی از منکر و همان حرکت حزباللّهی و همان پایبندی به اصول است که می تواند در مقابل انحراف ها و خطاهای فاحش دنیای امروز بایستد. هیچ چیز دیگر نمی تواند. ملت ها هم این را می خواهند» ایشان در جایی می فرمایند: «این که ما روی مسأله فساد و فحشا و مبارزه و نهی از منکر و این چیزها تکیه می کنیم، یک علّت عمدهاش این است که جامعه را تخدیر می کند. همان مدینهای که اوّلین پایگاه تشکیل حکومت اسلامی بود، بعد از اندک مدّتی به مرکز بهترین موسیقیدانان و آواز خوانان و معروف ترین رقاصّان تبدیل شد؛ تا جایی که وقتی در دربار شام می خواستند بهترین مغنّیان را خبر کنند، از مدینه آوازه خوان و نوازنده می آوردند!» ایشان امر به معروف و نهی از منکر را وظیفه ای همگانی دانسته و می فرمایند: «من می خواهم این واجب فراموش شدهی اسلام را به یاد شما و ملّت ایران بیاورم: امر به معروف و نهی از منکر. همهی آحاد مردم باید وظیفهی امر کردن به کار خوب و نهی کردن از کار بد را برای خود قایل باشند. این، تضمینکنندهی حیات طیبه در نظام اسلامی خواهد بود. عمل کنیم تا آثارش را ببینیم. امر به معروف، یک مرحلهی گفتن و یک مرحلهی عمل دارد. مرحلهی عمل، یعنی اقدام با دست و با زور. این مرحله، امروز به عهدهی حکومت است و باید با اجازهی حکومت انجام بگیرد ولاغیر. امّا گفتن با زبان، بر همه واجب است و همه باید آن را بدون ملاحظه انجام بدهند.» ایشان در جایی دیگر می فرمایند: «چندی پیش گفتم: همه امر به معروف و نهی از منکر کنند. الآن هم عرض می کنم: نهی از منکر کنید. این واجب است. این، مسئولیت شرعی شماست. امروز مسئولیت انقلابی و سیاسی شما هم هست.» ایشان امر به معروف و نهی از منکر را وظیفه ای مردمی می دانند که بخش اعظم آن روی دوش مردم است و می فرمایند: «بعضی از مردم به این جا تلفن زدند، نامه نوشتند و سفارش کردند که آقا! شما گفتید نهی از منکر. سیل پشتیبانی ها هم انجام گرفت. امّا عملاً کاری نشد! عملاً چه کار می خواستید بشود؟ مگر لازم است که این جا هم دولت وارد بشود یا دستگاه قضایی مستقیماً وارد شود؟ خود مردم باید وارد شوند. خود مردم باید نهی کنند. البتّه دولت، مجلس شورای اسلامی، دستگاه قضایی و نیروی انتظامی، موظّفند که ناهی از منکر را پشتیبانی کنند. این، وظیفه ی آن هاست. مباشر کار خود مردم می توانند باشند و باید باشند. بخش عمده ی قضیه اینجاست.» ایشان در تأکیدات فراوان خود می فرمایند: «نهی از منکر زبانی جایز و واجب و وظیفه ی همگانی است و در هیچ شرایطی هم ساقط نمی شود.» ایشان در مورد حوزه ی امر به معروف و نهی از منکر، ضمن این که آن را محدود به بحث حجاب نمی دانند، در مورد مهم ترین حوزه ی آن می فرمایند: «البته امر به معروف و نهی از منکر حوزه های گوناگون دارد که باز مهم ترینش حوزه ی مسئولان است؛ یعنی شما باید ما را به معروف امر، و از منکر نهی کنید. مردم باید از مسئولان، کار خوب را بخواهند؛ آن هم نه به صورت خواهش و تقاضا؛ بلکه باید از آن ها بخواهند. این مهم ترین حوزه است.» ایشان هم چنین در بیان وظیفه ی مسئولان می فرمایند: «مبادا در گوشه و کنار، یا در دستگاه انتظامی و قضایی، کسانی باشند که راه را جلو آمر به معروف و ناهی از منکر سد کنند؛ مبادا از او حمایت نکنند، بلکه از مجرم حمایت کنند! هر جا که بدانم و احساس کنم و خبر اطمینان بخشی پیدا کنم که آمر به معروف و ناهی از منکر، خدای نکرده مورد جفای مأمور و مسئولی قرار گرفته، خودم وارد قضیه خواهم شد.»
* * *
این گفته ها برای آن بود که بدانیم: «امر به معروف و نهی از منکر واجب حتمی همه است، ... با چهار تا مقاله در فلان روزنامه، واجب امر به معروف نه از وجوب میافتد، نه ارزش تأثیرگذاریش ساقط میشود. قوام و رشد و کمال و صلاح، وابسته به امر به معروف و نهی از منکر است. اینهاست که نظام را همیشه جوان نگه میدارد.» مسائلی که امروز جامعه ی اسلامی ما را فرا گرفته است، بازی های سیاسی گذرا است. دشمنی های دیرینه است که کاری از پیش نمی برد. آن چه باقی است و موجب سعادت، احکام روشن اسلام عزیز است که جان ها را جلا می دهد.
* * *
فقط فلسفه این که توی هر مطلب با هر موضوعی خودمون رو ملزم بدونیم یک لگدی هم به احمدینژاد و دولتش پرتاب کنیم رو درک نمیکنم... برای ژست بیطرفی آیا؟!