سال ها پیش پس از سقوط حکومت رضا شاه پهلوی و روی کار آمدن نوکر بی چون و چرای بعدی، محمدرضا پهلوی، ریچارد نیکسون تصمیم گرفت تا 16 آذر 1332 به ایران بیاید تا نتایج «پیروزی سیاسی امیدبخشی را که در ایران نصیب قوای طرفدار تثبیت اوضاع و قوای آزادی شده است» (نقل از نطق آیزنهاور در کنگره آمریکا بعد از کودتای 28 مرداد) با چشمان خود ببیند. هم چنین دو روز قبل از این ماجرا (14 آذر) اردشیر زاهدی تجدید رابطه با انگلستان را رسما اعلام کرد و قرار شد که «دنیس رایت» ، کاردار سفارت انگلستان، چند روز بعد به ایران بیاید. در مقابل این اقدامات دانشجویان معترض و مبارز هم در اعتراض به کودتای سیاه و فضای حکومت نظامی آن دوران تصمیم گرفتند تا دست به تظاهرات بزنند و انزجار خود را از استکبار و اعیادی آن اعلام نمایند. استکباری که خون ملت را توی شیشه کرده بود و حالا می خواست ثمره ی این وضع را جشن بگیرد.

در 14 آذر دانشجویان در کلاس های دانشگاه به سخنرانی می پردازند و سعی در بیدار نمودن سایر دانشجویان می نمیاند. دانشجویان دانشکده های مختلف نیز تظاهرات پرشوری را علیه رژیم کودتا برپا می کنند.  این وضع در روز بعدی هم ادامه می یابد و تظاهرات به کوچه و بازار نیز کشیده می شود و در همان روز عده ای از مردم و دانشجویان دستگیر می شوند. در این جا است که بعد از فضای تفرقه و نفاقی که رژیم کودتا بر جامعه حاکم کرده، جریان دانشجویی خود را از جریان نفاق رووشنفکری گسسته و به مردم پیوند می دهد، و بدون این که احساس شرم کند تبدیل به موج پیشروی دریای امت مسلمان می گردد. حکومت هم که این وضع را مشاهده می کند برای جلوگیری و پایان دادن به این ناآرامی ها تصمیم به سرکوب مردم و دانشجویان معترض می گیرد. در روز 16 آذر فضای امنیتی بر دانشگاه حاکم و دانشگاه صحنه ی حضور سربازان و نیروهای ویژه ی ارتشی می گردد. نیروهای امنیتی و گارد ویژه ی شاهنشاهی با ورود به کلاس های درس  به بر هم زدن کلاس و دستگیری دانشجویان معترض می پردازند. تا جایی که اعتراضات در دانشکده ی فنی دانشگاه تهران بالا گرفته و سربازان پس از محاصره ی دانشکده به روی دانشجویان آتش گشوده و دانشجویان در صحن طبقه اول به خاک و خون کشیده می شوند. سه نفر از دانشجویان به نام های قندچی، بزرگ نیا و شریعت رضوی به شهادت می رسند. فردای آن روز نیکسون به تهران می آید و در حالی که دانشگاه هنوز در اشغال نظامیان شاهنشاهی است و خون دانشجویان مسلمان از روی زمین خشک نشده است، دکترای افتخاری حقوق خود را از دست به خون آلوده ی قاتلان و جنایتکاران، دریافت می نماید. شهید چمران در این رابطه می‌گوید: " وقایع آن روز چنان در نظرم مجسم است که گویی همه را به چشم می‌ بینم. صدای رگبار مسلسل در گوشم طنین می‌ اندازد، سکوت موحش بعد از رگبار بدنم را می‌ لرزاند، آه بلند و ناله ی جانگداز مجروحین را در میان این سکوت دردناک می‌ شنوم. دانشکده فنی خون آلود را در آن روز و روزهای بعد به رأی‌العین می‌بینم... نیکسون، معاون رئیس جمهور آمریکا، به ایران می‌ آمد تا نتیجه بیست و یک ملیون دلار خرج کودتا را ببیند. "

بیست و شش سال بعد جنبش دانشجویی به جایی می رسد که پس از حضور فعال در انقلاب اول، نه تنها شاه دست نشانده را از مملکت اسلامی بیرون می کند، بلکه انقلاب دوم را به راه می اندازد و دست هر استعمارگر و مستکبری را برای همیشه از کشور کوتاه می نماید. تا به امروز که در خط مقدم جهاد علمی، شهدای علمی را تقدیم راه حق و حقیقت و دفاع از آرمان های اسلام و انقلاب می نماید و خود طلایه داری سپاه مبارزه با ظلم استکبار را بر عهده گرفته است.

در 16 آذر 1332 سه تن از دانشجویان در دانشگاه تهران به شهادت رسیدند که این روز برای بزرگداشت آن روز دانشجو نام گرفت